.
این بخش از «زمین انسانها» نوشتهٔ اگزوپری چقدر راوی حال اینروزهای من است. همین روزها که به شهلا گفتم دلم رفیق قدیمی میخواهد. از آنها که در فیلمها میبینم! از آنها که دغدغهام را داشته باشد که سرش گرم درد و شادیام بشود گاهی. گرفتاری چکنمچکنمهای زندگیاش حواسش را پرت نکرده باشد و سرگردان لالوهای بیانتها نباشد. یک طور یله باشد. حتی انگار دلم میخواهد خودم هم رفیق قدیمی کسی باشم. همانطور یله
که گفت خب بیا رفیق رفیقهای من شو! رفیقهای تازه را دریاب. که گفتم نه! نمیشود. به قول اگزوپری نمیشود برای خود دوستان قدیمی درست کرد.
چه خوب نوشته:
«و به راستی هیچ چیز هرگز جای رفیق گمشده را پر نخواهد کرد. نمیتوان برای خود دوستان قدیمی درست کرد. هیچ چیز با این گنجینهٔ خاطرات مشترک، این همه رنجها و مصائبِ با هم چشیده، این همه قهرها و آشتیها و هیجانهای تند، همسنگ نیست. این دوستیها تکرار نمیشوند. کسی که نهال بلوطی به این امید مینشاند که به زودی در سایهاش بنشیند، خیالی خام میپرورد»
هوای خوش شکوفایی...برچسب : نویسنده : ishekoofaeee بازدید : 32