. دو سه سال پیش در اراک، در یک گروه دوازده سیزده نفره «مافیا» یا همین گرگبازی را بازی کردم. راستش حوصلهٔ کلکل کردنهای جدیاش را نداشتم. خندهام میگرفت. مگر میشود شوخیشوخی جدی بود؟.شاید چکیدهی ف, ...ادامه مطلب
. شاعر عزیز و نجیب و طنازمان، ابوالفضل زرویی نصرآباد درگذشت...او که کیومرث صابری فومنی در سال ۷۱ در موردش گفته بود: یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما فقط ۲۳ سال دارد! چراغها دارند روشن میشوند.ح, ...ادامه مطلب
. زنِ آسیابان - دشمنِ تو این سپاه نیست پادشاه. دشمن را تو خود پروردهای. دشمنِ تو، پریشانی مردمان است؛ ورنه از یک مشت ایشان چه میآمد؟مرگ یزدگردبهرام بیضایی + نوشته شده در ۱۳۹۶/۱۰/۱۶ساعت توسط مینا | , ...ادامه مطلب
و هنر در نیکوفعلی است که به سخنِ نیکو آن مزیّت نتوان یافت... کلیله و دمنه، باب پنجم, ...ادامه مطلب
. «این برگ کاغذ سپید که در هر شبزندهداری سپید مانده، نشانهی بزرگِ تنهاییای نیست که همواره آغاز میشود؟» - گاستون باشلار؛ شعلهی شمع . از توییتر محسن آزرم عزیز ::در عشق تو انبهست تنهایی مندر وصف تو عجز است توانایی منسوانح العشّاق + نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ساعت   توسط مینا | , ...ادامه مطلب
. «این برگ کاغذ سپید که در هر شبزندهداری سپید مانده، نشانهی بزرگِ تنهاییای نیست که همواره آغاز میشود؟» - گاستون باشلار؛ شعلهی شمع . از توییتر محسن آزرم عزیز ::در عشق تو انبهست تنهایی مندر وصف تو عجز است توانایی منسوانح العشّاق + نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ساعت   توسط مینا | , ...ادامه مطلب
. چندیست رویاهای شبانه عشوه در کار آرامش من کرده و دلم را میلرزانند. در خوابها مدام گُم میکنم، از دست میدهم، سرگردان و جستجوگر و پریشانم... گویا برعکس آنچه بهمنی سروده: تو را هر روز پیدا کرده و گم میكنم هر شب! :: چه خوابهای پریشان که دیدهام، لیکن مُعبّرم همه زلف تو میکند تعبیر خواجوی کرمانی + نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۶/۲۰ساعت   توسط مینا | , ...ادامه مطلب
برهمن گفت: کسبْ آسانتر که نگاهداشت...هر که در میدانِ خرد پیاده باشد و از پیرایهی حَزمْ عاطل، مُکتسَبِ او سخت زود در حیّز تفرقه اُفتد.کلیله و دمنه. باب ششم + نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۴/۲۳ساعت توسط مینا | , ...ادامه مطلب
توی سینهش، جان، جان، جان ... . ترانهی آفتابکاران جنگل / شعر از : سعید سلطانپور بشنوید + نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۲/۲۶ساعت   توسط مینا | , ...ادامه مطلب
نشانده روبه روی تو، تمامِ اشتیاق رابخوان ز چشم حسرتم دوباره اتفاق را هزارباره میزنم به راهِ دیده آبهاکه یک گذر کنی مگر نگاهِ استراق را به بازیام گرفته آن قمارباز ِ سرنوشتببازْ مُشتِ بازتر، تمام جفت و تاق را چه غارتی!... که میبرد تمام خوانِ جان منبه ترکتازیات بگو که زین کند بُراق را شکوه موی و خ, ...ادامه مطلب
. صبح فرستادمش از راهِ دورتا برسد بوسه، اذان دادهاند!مینا/93.مانند خیال تو ندیدم... بوسه دهد و دهان ندارد... مولانا + نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۳/۰۷ساعت توسط مینا | , ...ادامه مطلب
. تو نمیمیری؛ همچون پرچمی که سربازان بسیاری در آن شلیک کرده باشند هرشب به هنگام باد ماه را از خود عبور میدهی در تو سر گوزنی را دیدم که هنوز شاخهایش به سمت کوهستان کج بود چشمهای که پرندگان زیادی را شیر میداد چطور میتواند مرگ از تو تنها گودالی را پر کند؟ . غلامرضا بروسان . یادشان به خیر ,تو نمیمیری ...ادامه مطلب