. شاعر عزیز و نجیب و طنازمان، ابوالفضل زرویی نصرآباد درگذشت...او که کیومرث صابری فومنی در سال ۷۱ در موردش گفته بود: یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما فقط ۲۳ سال دارد! چراغها دارند روشن میشوند.ح, ...ادامه مطلب
. اُنس تو با کبوتر است همهننگری از هوس به چاکرِ خویشهم بهساعت بر تو بازآیدهر کبوتر که رانی از برِ خویشرفتن و آمدن بهنزد رهیچون نیاموزی از کبوتر خویش؟ (مسعود_سعد_سلمان. دیوان: مقطعات. بهتصحیح رشید یاسمی. تهران: امیرکبیر، ١٣۶٢، چ ٢، ص ۶۴٣) ::خوشهچینی من از کانال تازهیافتهٔ «خوشهای نگین»یاد همهٔ کبوترباز ,هایی که روزهای کودکی میشناختم و اینروزها در محلهٔ جدید، کبوترباز ,ی در همسایگی ما یادشان را زنده میکند! , ...ادامه مطلب
. این ثنا گفتن ز من ترک ثناست کین دلیل هستی و هستی خطاست . عجب عصرانه و شبانه و دردانهروزی شد این پنجساعت مراسم بزرگداشت استاد محمدعلی موحد که خداش در همه حال از بلانگهدارد. دیروز در تالار فردوسی د, ...ادامه مطلب
. در دستهای من نخپارههای رنگی و ... کو بادبادکم؟ در انحنای رو به زمين چرخ میخورد دنبالههای خستهی بازیچهام هنوز! مینا + نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۷/۲۱ساعت   توسط مینا | , ...ادامه مطلب
درین عالم کاری ندارم الّا دیدار شمس تبریزی.تو گویی این جمله را مادر شهید #حسن_جنگجو بر زبان آورده... + نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۶/۱۶ساعت   توسط مینا | ,دیدار ...ادامه مطلب
درین عالم کاری ندارم الّا دیدار شمس تبریزی.تو گویی این جمله را مادر شهید #حسن_جنگجو بر زبان آورده... + نوشته شده در ۱۳۹۶/۰۶/۱۶ساعت   توسط مینا | ,دیدار,میسر ...ادامه مطلب
نشانده روبه روی تو، تمامِ اشتیاق رابخوان ز چشم حسرتم دوباره اتفاق را هزارباره میزنم به راهِ دیده آبهاکه یک گذر کنی مگر نگاهِ استراق را به بازیام گرفته آن قمارباز ِ سرنوشتببازْ مُشتِ بازتر، تمام جفت و تاق را چه غارتی!... که میبرد تمام خوانِ جان منبه ترکتازیات بگو که زین کند بُراق را شکوه موی و خ, ...ادامه مطلب
. کوچهها هرچی هم اسم داشتند و پیشونی هرکدومشون چندتا اسم عوض کرده بود باز هم با اون اسمی صداشون میکردیم که برامون ملموستر و بامسماتر بود: کوچهی بربری، کوچهی مسجد تُرکها، کوچهی بهروزاینا، کوچه ممدشامی، کوچه دوتابرادرا!... لابد توی خونههای دیگه هم کسانی برای کوچهها اسمهایی داشتند، مثلا کوچهی طرف! ولی هیچوقت پیش نیامد من کوچهای رو به اسمِ طرفی! صدا کنم چون اصلا تا وقتی توی محلهی پدری بودم نه من طرفی داشتم، نه طرفی منو داشت! بنابراین اونروزا میخوندم: ای که از کوچهی این طرف و اون طرف میگذری... بگذر بابا! , ...ادامه مطلب
... این آزاده اسمش جزو مفقودین بود. توی حیاط خانه پدریش، مادر، خواهر و همسرش این آزاده رو بو میکردند و سر تا پاش رو بوسه میزدند خیلی عکس گرفتم و اصلا روبرو شدن این عزیران با یکدیگر قابل توصیف نیست و این یکی از سی و اندی فریمی بود که از ورود این عزیز داشتم. . از : سایت هنر مقاومت . عکاس ساسان مؤیدی / از مجموعهی آغوش ,دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد,دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد گنجور,شعر دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد,دیدار یار غایب دانی که چه ذوق دارد,معنی دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد,معنی شعر دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد,توصیف دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد,تصنیف دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد,دانلود آهنگ دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد,توصیف بیت دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ...ادامه مطلب
. جمعهی گذشته با شهلا رفتیم بهشت زهرا. قرار داشتیم بعد از زیارت مزار مادر و پدر و فرهاد به قطعهی هنرمندان سری بزنیم. از کنار قطعهی شهدا که رد شدیم بیاد آوردم روزهایی را که از قطعهی شهدا تا مزار خاله پیاده میرفتم و تمام! همان روزهای خوب که پدر و مادر و فرهاد زنده بودند. . قطعهی هنرمندان را با پرس و جو یافتیم و چه شلوغ بود و چه سنگمزارها خاکآلود (البته به جز مزار فردین و مزار پاشایی) و به ندرت تمیز بودند. حسرت خوردم که اگر این همه که اینجا هستند و مدام میچرخند هر کدام آبی به سنگی بریزند به چشم برهم زدنی همه تمیز میشوند و کاش این به فکر زايران آنجا,آنکه می رود,آنکه میرود فقط میرود ...ادامه مطلب