منزل حافظ کنون بارگه پادشاست...

ساخت وبلاگ

.
داشتم فکر میکردم چه شطحی درین مصرع حافظ نهان و آشکار است از آنگونه که ابوالخیر سر داد که «لیس فی جُبّتی سوی الله»... و به یاد تعریف شطح از استاد کدکنی در مقدمه‌ی طولانیِ کتاب دفتر روشنایی افتادم. بخشی از آن را همخوان میکنم:
.
«سبحانی ما اعظم شانی (بایزید متوفی 261)
اناالحق (حلاج مقتول در 309)
الصوفی غیرمخلوق (ابوالحسن خرقانی متوفی 425)
لیس فی جبتی سوی الله! (ابوسعید ابوالخیر متوقی 440)

تناقضی که در جوهر این گزاره‌ها نهفته است، چنان آشکار است که نیازی به توضیح ندارد: قطره‌ای که دعوی اقیانوس بودن کند، دعوی او یاوه است و گزافه. اما همین گزاره‌های یاوه و گزافه را اگر از دید دیگری بنگریم، عین حقیقت خواهد بود. مگر دریا جز مجموعه بی شماری از قطره‌هاست؟ اینجا مجال مته به خشخاش گذاری‌های معمول نیست. فقط می‌توان گفت این چشم‌انداز یا کسی را اقناع می‌کند یا نمی‌کند. اگر اقناع کرد، این چهار شطح پذیرفتنی است و اگر نکرد ناپذیرفتنی درست به همان‌گونه که شما از شنیدن یک سمفونی یا لذت می‌برید یانه. اگر لذت نمی‌برید تمام براهین ریاضی و منطقی عالم را هم که برای شما اقامه کنند، بر همان حال نخستین خویش باقی خواهید ماند و کمترین تغییری در شما ایجاد نمی‌شود. شطح از خانواده‌ی هنر است و هنر را با منطق نمی‌توان توضیح داد. البته هر هنری منطق ویژه‌ی خویش را دارد که با همه منطق‌ها و برهان‌ها متفاوت است.»
.
«دفتر روشنایی از میراث عرفانی بایزید بسطامی» / محمدرضا شفیعی کدکنی

هوای خوش شکوفایی...
ما را در سایت هوای خوش شکوفایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ishekoofaeee بازدید : 36 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 16:36