سفر آمریکای جلال را که هدیهی دوستی است، جَستهگریخته میخوانم. مثل سفرِ روس، انگار میکنم جلال لابلای نثرش نشسته است و به من با سری کج و چشمانی نافذ و خندهای صریح نگاه میکند. همانطور که سیمین گفته درین نوشتهاش نیز تلگرافي، حساس، دقيق، تيزبين، خشمگين، افراطي، خشن، صريح، صميمي، منزهطلب و حادثهآفرين است... و مثل زندگیاش ميان سياست و ادب، ايمان و كفر، اعتقاد مطلق و بیاعتقادی در جدال است...
.
جلال در این سفر و حتی قبل از رسیدن به آمریکا در پاریس مدام به سینما رفته و فیلم دیده و حتی در راه -در کشتی- هم. و نقدهایی کوتاه و با شتاب برای هر کدام در سفرنامهاش نوشته و ظاهرا بدش نمیآمده نقدها را طول و تفصیل بدهد و منتشر کند. روی دیگری از جلال. و تو فکر کن با همان زبان و قلم جلالیاش نقدها را نوشته!
حالا وسوسهام کرده فیلمها را ببینم. سکوتِ برگمان و آلفاویلِ گدار و صحرای سرخ آنتونیونی و ...
امان از جلال!
برچسب : سفر آمریکا,سفر آمریکایی ها به ایران,سفر آمریکا جلال آل احمد, نویسنده : ishekoofaeee بازدید : 39